نحوه رفتار با لجبازی کودکان
نحوه رفتار با لجبازی کودکان
۱. برای ارتباط اولویت قائل شوید: کاری نکنید که کودک شما را در مقابل خود ببیند. بهیچوجه جز در مواقعی که واقعا خطر کودک را تهدید میکند، با زور چیزی را تحمیل نکنید. همواره این سوال را از خودتان بپرسید که آیا ارزش دارد ارتباط خود را با کودک بهخاطر خوابیدن سر وقت و یا استفاده از گارشو و یا تذکر به کودک درباره رفتارش بهخطر بیاندازم.
۲. با کودک وارد جنگ قدرت نشوید: این باور که اگر کوتاه بیایم او پررو میشود و بیشتر میخواهد، تنها بر اساس سیستم فکری شما صحیح میباشد. زیرا به احتمال قوی شما نیز به همین طرز تفکر تربیت شدهاید. ذهن شما دنیا را بر اساس معیار رقابت و زورگویی میبیند و نه همکاری. اجازه ندهید رفتار شما این چرخه غلط را به نسلهای بعد منتقل کند. در صورتیکه شما نیز با رفتار کودکانه خود بر خواسته خود پاقشاری کنید، رفتار شما تفاوتی با رفتار لجبازانه کودک ندارد. تنها فرقش آن است که شما زور بیشتری دارید و می توانید خواسته خود را بهکرسی بنشانید. بنابراین رفتار لجبازی شما الگوی غلطی برای کودک میشود. این رفتار شما باعث میشود تا لجبازی کودک که مرحلهای گذرا است تداوم بیابد و جزو سبک شخصیتی او شود. بهگونهای رفتار کنید که او شما را در کنار خود ببیند و نه کسی که همواره میخواهد او را کنترل کرده و به او امر و نهی کند. بنابراین جنگ قدرت با کودک یک بازی دو سر باخت برای شما است، چه که اگر برنده شوید و کودک مجبور شود به حرف شما عمل کند علاوه بر آنکه الگوی بدی برای کودک میشوید، خشم نهفتهای را در کودک ایجاد میکنید که در جای دیگری و با افراد دیگری بروز خواهد کرد. او فکر می کند که انچه او را به خواسته اش می رساند ان است که قوی تر شود و بیشتر زور بگوید. اگر کودک با داد و بیداد و فریاد حرف خود را به کرسی بنشاند و شما را به عقب نشینی مجبور کند یاد می گیرد تا هر بار برای رسیدن به خواسته خود داد و بیداد بیشتری بکند. بنابراین اگر کودک به چیز شکستنی دست میزند و یا به آشپزخانه میرود که خطرناک است بهجای مقابله و بازداشتن او بهتر است محیط خانه را عوض کنید. در اینصورت وارد چالش با کودک نمیشوید.
۳. با توجه به سن و سال کودک به او مسئولیت و حق انتخاب بدهید: نظر او را تا جای ممکن جویا شوید. اگر میخواهید برای او لباس بخرید، در دوسالگی از او بخواهید تا بین ۲ لباس انتخاب کند. در ۳ سالگی کودک میتواند از بین تعداد بیشتری لباس دست به انتخاب بزند. همواره فکر کنید که چه انتخابهایی را میتوانید به کودک واگذار کنید. حوصله بهخرج دهید و کارها را تا جای ممکن به کودک واگذار کنید و تمامی کارهای کودک را تحت کنترل خود نگیرید.
مادران نگران و مضطرب تمامی کارهای کودک را خود بعهده می گیرند که این کار باعث میشود بنا بر خلق و خوی ذاتی، کودک یا فردی بسیار مطیع شود و یا فردی که در برابر هر خواسته دیگران مقاومت می کند که هردو این روشها یک ناهنجاری محسوب میشود. دادن حق انتخاب به کودک باعث میشود احساس استقلال در او ارضا شود. در جاهایی که نیازی به دخالت شما نیست، بیجهت دخالت نکنید. بهطور مثال، در هنگام غذا خوردن کودک لزومی ندارد تمامی کارها را شما انجام دهید. غذا را برای او آماده کنید و اجازه بدهید کودک با دستان خودش و بهمیزان دلخواه خود و از نوع غذای مطلوب خود بخورد. نظر او را جویا شوید. بهجای آنکه بگویید باید این کت را بپوشی، بهتر است بگویید کدام یک از این کتها را دوست داری بپوشی؟
۴. دلیل رفتار و خواسته خود را به کودک توضیح دهید: بدترین چیز برای کودکان لجباز و یا قاطع آن است که بهجای دلیل به آنها بگوییم این کار را باید انجام دهی : «بهخاطر اینکه من بهت میگویم». برای قوانین خود باید دلیل و توضیح ارائه کنید. «میدانم که خیلی دلت میخواهد امروز به گردش برویم، ولی نمیتوانیم زیرا امروز باران میبارد».
۵. حداقل قوانین را بگذارید: وقتی قوانین زیادی میگذارید، ناخوداگاه این پیام را به کودک میدهید که او میتواند قوانین را زیر پا بگذارد. تنها تعداد محدودی قوانین مهم داشته باشید تا کودک انگیزه پیروی از آنها را داشته باشد. در غیر اینصورت کودک احساس میکند هر کاری کند باز هم قوانینی وجود دارد که او مراعات نکرده، بنابراین انگیزهای برای پیروی از قوانین ندارد. موضوعات مهم و غیرمهم را در ذهن خود تقسیمبندی کنید و بر سر موضوعات کوچک جنگ قدرت بهراه نیندازید. تصور کنید شما ۵ بلیط برنده دارید. اگر قرار باشد در جاهای غیرضروری بلیط خود را خرج کنید، مسلما در موقع ضرورت و یا مواقعی که رفتار کودک خطرناک است، حرف شما خریداری نخواهد داشت. برای مسائل کوچک و بیاهمیت حد و حدود مشخص نکنید تا توان و انرژی لازم برای مواجهه در موقعیتهای ضروری و مهم را داشته باشید.
۶. در درخواست های خود بازنگری کنید: به درخواستهای خود فکر کنید. آیا با سن و سال کودک مطابقت دارد؟ آیا درخواست ارزشمندی است؟ پیش از آنکه از کودک بخواهید در میهمانی که ۲ ساعت بهطول میانجامد در کنار شما ساکت بنشیند، از خود بپرسید آیا این درخواست من در حد و توان کودک من میباشد؟ و چقدر این خواسته من مهم است؟
۷. کم بگویید و زیاد بشنوید: کم گفتن و زیاد شنیدن باعث میشود دلیل لجبازی کودک در آن لحظه را درک کنید. آیا قصد جلب توجه دارد؟ آیا نیاز فیزیولوژیکی دارد؟ آیا نیازش حسی است؟ آیا این کار به او آرامش میدهد؟ برای درک دلیل لجبازی کودک باید به کودک خوب گوش بدهید.
۸. نگاه خود را تغییر دهید: اگر زمانی که کودک شما به درخواستتان عمل نکرد، آن را یک تخلف در نظر بگیرید؛ واکنش شما متفاوت با زمانی است که آن را یک لحظه آموزش بدانید. درک آنکه نافرمانی کودک نه بهدلیل آن است که او یک کودک لجباز است و یا آنکه میخواهد با شما مخالفت کند، بلکه فرایند طبیعی رشد در او است، به شما کمک میکند تا رفتار مناسبی با کودک داشته باشید.
۹. احساس کودک را درک کرده و به کودک بازگو کنید: به کودک بگویید که درک میکنید او چقدر دوست دارد که مدت بیشتری در کنار دوستش بازی کند و چقدر ناراحت کننده است که پدر کار دارد و مجبور هستیم برویم.
۱۰. در مواقع غیرضروری نه نگویید: پیشفرض پاسخ ما به درخواستهای کودک باید بله باشد و برای نه گفتن، ممنوع کردن از انجام کاری و یا مداخله در کارهای او باید دلیل منطقی داشته باشیم. والدین بر اساس عادت و یا بهجهت آنکه حوصله فکر کردن و یا همراهی با درخواست کودک را ندارند، با نه گفتن خیال خود را راحت میکنند. والدینی که بهدفعات زیاد نه میگویند، زمانی که محدودیتی تعیین میکنند جدی گرفته نمیشوند.
۱۱. انتظارات خود را روشن و واضح بگویید: بیان جملاتی مانند «بچه خوبی باش»، «میهمانی رفتیم شلوغ نکن»، «حواست به کارهات باشه»، «کاری نکن عصبانی بشوم» هیچکدام برای کودک معنا ندارد، زیرا کودک نمیداند شما از او چه میخواهید. پیش از آنکه جایی بروید، شرایط آن مکان را برای کودک توضیح دهید و دلیل خواستههای خود را برای کودک با توجه به شرایط آن مکان شرح دهید. به او بگویید چه رفتاری در آن محل پسندیده و چه رفتاری قابل قبول نمیباشد. بهطور مثال، زمانی که به کتابخانه میروید، از پیش شرایط انجا را میگویید: «آنجا مکانی است که همه ساکت هستند، چون میخواهند مطالعه کنند. پس در آنجا ما حرف نمیزنیم. اگر چیزی را میخواهی بگویی، دستت را بلند کن تا به بیرون از مکان مطالعه برویم و در آنجا با هم صحبت کنیم».
۱۲. خود واقعیتان باشید: خود را به کودک مانند یک ابر انسان که همه چیز را میداند و همه کار از عهده او بر میآید، نشان ندهید. آنها باید بدانند که ما نیز گاهی مطمئن نیستیم که چه چیز درست است و چه کاری را باید انجام داد. در اینصورت شما چهره انسانیتری از خود به کودک نشان میدهید و ارتباط صمیمانهتری بین شما برقرار میشود. کودک دیگر شما را یک دیکتاتور که باید قدرت او را به چالش کشید، نمیبیند؛ چیزی که کودکان لجباز و یا بااراده با آن بهشدت مشکل دارند.
۱۳. کودک را کنترل نکنید، او را تربیت کنید: در اکثر کتابهای روانشناسی، محرومسازی کودک را بهعنوان راه مواجهه با کودک لجباز میدانند تا از این طریق کودک یاد بگیرد هر چه میخواهد را نمیتواند با لجبازی بهدست بیاورد. اما شما لحظهای خودتان را جای کودک لجباز بگذارید. کسی شما را از آنچه میخواهید محروم میکند. آیا در این زمان شما بهعنوان یک کودک با خود خواهید گفت «اه، من چه کار بدی انجام دادم که لجبازی کردم و حرف پدر یا مادرم را گوش ندادم» و یا اینکه به احتمال قوی شما فکر میکنید او دارد به من زور میگوید، چون از من قویتر است و دائما بفکر راهی برای فرار از زورگویی او هستید. کودک در این حالت تربیت نمیشود و در بهترین حالت او تنها کنترل شده است. با این روش او دنیا را مکانی میبیند که هر کس زور بیشتری دارد، میتواند حرف خود را بهکرسی بنشاند و دنیا جایی نیست که بتوان در آن حرف زد و راهحل پیدا کرد.
۱۴. عجله نکنید: والدین در زمانهایی که در تحت فشار زمان هستند امر و نهی بیشتری میکنند و زمانهایی که در اجتماع هستند و عجله نیز دارند شدت کنترلگریشان بسیار زیاد میشود. بهگونهای برنامهریزی کنید که احتمال فشار آوردن به کودک برای آنکه عجله کند کاهش بیابد. در برنامه خود زمانی را برای پافشاری و مخالفت کودک اختصاص دهید تا او را با تهدید و تحمیل ارادهتان مجبور نکنید. اگر از او کاری خواستهاید که سرباز میزند، به او بگویید: «عزیزم، متاسفم، اما تو باید این ژاکت را تنت کنی زیرا بیرون خیلی سرد است و ما مجبوریم پیاده برویم. اما اگر ترجیح میدهی چند دقیقه دیگر این کار را بکنی هیچ اشکالی ندارد. هر وقت آماده هستی به من بگو.»
۱۵. قاطع باشید: پس از آنکه قوانین مهم و محدود خود را مشخص کردید، مطمئن شدید که بیجهت درخواست کودک را رد نمیکنید، دلیل آن را برای کودک توضیح دادید، برای هماهنگ شدن کودک با خواسته خود به او فرصت کافی دادید و احساس ناراحتی و خشم او را درک کردید، آنوقت دیگر نباید نق زدنها و داد و فریادهای او باعث شود تا قانون خود را زیر پا بگذارید. معمولا والدین در این مواقع از پافشاریهای کودک خسته شده و حرف خود را زمین میگذارند. این بدترین کاری است که میتوانند انجام دهند و باعث میشود کودک درک کند با پافشاری بیشتر به خواسته خود میرسد. خسته شدن و بیحوصلگی و در نتیجه پذیرش شما بهمعنای آن است که از ابتدا قانون غیرمهمی را از کودک درخواست کردهاید، زیرا در صورت مهم بودن با پافشاری کودک آن را زیر پا نمیگذاشتید. آیا هرچقدر کودک اصرار کند، به او اجازه میدهید بر بام خانهای که حصار ندارد برود؟ مسلما خیر. پس، پیش از گذاشتن هر قانون، به اهمیت و ضرورت آن قانون نیک بیندیشید.
سلام مقاله واقعا خوبی بود
جامع و کامل
در رابطه با لجبازی کودکان بسیاری از عوامل درگیر هستن که ما باید آنها را آموخته باشیم
یکی از مهمترین این عوامل ، عوامل محیطی و غیر محیطی است که در این رابطه پیشنهاد میکنم مقاله (با کودک لجباز چه کنیم؟) رو مطالعه نمایید.